مطلبی را که تحریر کردهام بسیار ساده است و برای همه اتفاق افتاده است و باز هم اتفاق میافتد. ولی شاید درک آن برای شما سنگین باشد. این طبع نوشتار من است.
زندگی هر کس فرمولی دارد و معادلهای. شکل این معاوله الزاما” به نحوی سینوسی است. بالا و پایین دارد. حتی کسانی که ظاهرا” زندگی بدون دغدغهای دارند را شامل میشود. این معادلات در طول زندگی افراد با هم برخوردهایی دارند. و گاهی دو نفر با شکل معادلات متفاوت در یک مسیر پیش میروند.
جستجوی ما در تمام طول عمر برای یافتن یک همراه، دوست، همسر یا همسفر پایان ندارد. طبعا” هر کس با دیگری تفاوت فردی دارد. نیازها، باورها، سطح علمی، درک و معرفت، تواناییها و ناتوانی افراد این تفاوتها را بوجود میآورد. هیچ دو نفر پیدا نمیشود که شکل معادله زندگیشان مشابه باشد. با این حال شبیهترین شخص را برای ارتباط را انتخاب میکنیم.
فرض کنیم شخصی را برای ارتباط دوستی، همسفر شدن و یا هر نوع دیگر یافتیم. چگونه با او رفتار میکنیم؟ طبیعی است که در بسیاری موارد با او اختلاف سلیقه داریم. عقل سلیم برای پایداری این رابطه، به ما کمک میکند در هر زمینه خاص یا زمان، اعتقاد او را مد نظر قرار میدهیم و او نیز همین برخورد را خواهد داشت. حتی پیشبینی میکنیم این فاصله بیشتر باشد و یکدیگر را میپذیریم. در صورت این پذیرش دوطرفه در همه اتفاقات و زمانها، ارتباط پایداری بوجود میآید. در واقع مرز بین شما و او یک خط باریک نیست. یک پهنه(باند) از کمتری او تا بیشترین شما (و یا بالعکس) مرز بین شما و اوست. هر چه این پهنه عریضتر باشد، این ارتباط پایدارتر خواهد بود.
این پهنه با تعهد، قول و پایبندی به آنها بوجود آمده و حفظ میشود. افسوس در این دوران ارزش تعهد و پایبندی از بین رفته است و هیچکس را نمییابم که بخواهد و بتواند برای این دو ارزشی قائل باشد.