مخالفت مدنی(همون لجاجت)

قبول داریم هر جایی اعم از کوچک تا بزرگ برای خودش قانون داره. از خانواده گرفته سازمان تا کشور. از خانواده شروع می کنیم. من بعنوان یک عضو خانواده سرکشی میکنم. قانون خانه را زیر پا میگذارم. تا جاییکه ساختار خانواده متزلزل میشه. کی زیان می کنه؟ همه افراد خانه حتی من معترض. یک خانه خراب تحویل جامعه میدیم. از این خانه ها و خانواده ها کم نداریم. مشکل به جامعه منتقل میشه و در نهایت به کشور. مجلس را درگیرمیکنیم. قوه اجرایی بامشکل روبرو میشه. از بیرون روی همین مشکل مانور میدهند. در نهایت آبروی یک کشور بازی میشه.

لجاجت یعنی پافشاری روی عمل نادرست. مخالفت با چهارچوب. از دیدگاه والدین لجاجت قابل تحمل نیست. جالب اینجاست همون بچه روزی بزرگ میشه و لجاجت را دوست نداره و تحمل نمیکنه ولی یادش میره در بچگی چقدر با لجبازی به خانواده آسیب زده است. ولی الان حالیش نیست. نمیفهمه. دلش می خواد.

در کشورها هم یک عده به نام مبارزه لجبازی میکنند. اسم این لجبازی را مخالفت مدنی میگذارند. دود این حرکت اشتباه به چشم همه مردم میرود و هزینه خسارت های ناشی از این حرکت را همه مردم می پردازند.

اصلا یک حزب هست که از روز اول خلقت وجود داشت. حزب دلم میخواد. بالای 99 درصد تو این حزب هستند. برای اینها مهم نیست حرکتشون چه تاثیر منفی و تبعاتی برای بقیه مردم دارد. شاید اسم اثر پروانه ای را شنیده باشید. میگه یک پروانه در آفریقا بال بزنه در آسیا سونامی تولید میشه.

جایی شنیدم که یکی اعتراض کرد. دیگری بهش گفت اگر اینجا ناراحتی از اینجا برو. در نگاه اول بنظر میرسه اشتباه باشه. ولی مثلا من نمیتوانم از قوانین اینجا استفاده کنم و رشد کنم. باید کوچ کنم. مسلما فضای رشد من جای دیگر وجود دارد. عاقلانه است این فضای غیرمفید را رهاکنم و به فکر رشد خودم باشم نه اینکه خودم را با اعتراض بی فایده و مخالفت مدنی تو ضرر و زیان بیندازم.

لجبازی نکنیم. خودمان آسیب می بینیم.