خواهناخواه باید پذیرفت که فقر بر مردمان ما مسلط شده است. فاصله طبقاتی دیده میشود و در عین حال داشتههای ما کفاف یک زندگی مناسب را نمیدهد. هر کسی یا هر خانوادهای از یک جهت دچار فقر و کمبود است. آنچنان که رابطه بین دو نفر و حتی دو خانواده در حد صفر رسیده است. این است که فقر و تنگدستی توانسته بر مردم مسلط گردد. گرانی بیداد میکنم. ۲۴ ساعت دیگر نوبت به حلول سال نو، سال ۱۴۰۳ است و هزاران آرزو و امید، قربانی فقر و گرانی میشوند. همین سبب شده است که شادی از دلهای مردمان و لبخند از لبانشان دور شود. امیدی به بهتر شدن اوضاع نیست. چه کسی مسبب این وضعیت است را نمیدانم و برایم نیز مهم نیست. مسبب این وضعیت، وضعیت بهتر از بقیه ندارد. او دانسته یا ندانسته دست به اعمالی میزند که به جامعه و مردمان فشار اقتصادی وارد شود و خود او از آثار و تبعات آن مستثنا نیست.
چه باید کرد؟ وظیفه ما مردمان در قبال این ظلم همهجانبه چیست؟ با دست خالی چه کنیم؟
شاید تنها کاری که میتوانیم انجام بدهیم این است که منابعمان را روی هم بریزیم و با هم بخوریم، بنوشیم، بپوشیم. یک منبع اشتراکی، بهتر از این است که فقط یک گروه داشته باشند و بقیه در نداشتن آن بسوزند. ولی بشرط رعایت مهربانی این شدنی است. و گذشت. گذشتن از آنچه بیش از حد نیاز داریم.
کمترین کار، دیوار مهربانی است. لباس و کفش، خوراک، پول، میوه و ……. از جمله داشتههای گروهی از ماست که میتوانیم از آن بگذریم. دیوار مهربانی هر محله را با این اقلام زینت دهیم. هرچه توان داریم در طبق اخلاص بگذاریم. و بدون خجالت آنچه را نداریم از این سفره مردمی برداریم. فقر، خجالت ندارد. در آن ماندن، مایه خجالت است. بخشی از سفره را پر کنیم و از بخش دیگر آن استفاده کنیم ولی بدانیم دیگر مردمان هم هستند و رعایت انصاف کنیم. اولویت مصرف را بدانیم. این روزهای سخت، با در کنار هم بودن به پایان میرسد و دوباره روزهای خوب میآید.
این سفره، دیوار مهربانی، باید جاری و زنده باشد. همیشگی باشد. همیشه مردمانی هستند که نیاز دارند و دستشان کوتاه است. فقط خود ما هستیم که میتوانیم خودمان را نجات دهیم. ما تن واحد هستیم و باید به هم فکر کنیم.
همراه شو عزیز. تنها نمان به درد. کین درد مشترک هرگز جداجدا درمان نمیشود.
ما در قبال هم و در قبال جامعه، مسئولیم